معنی آلبرت کلاد

برنده نوبل پزشکی در سال 1974 میلادی

برنده نوبل فیزیک در سال 1921 میلادی

فیلمی از جوئل زوبیک

توتونی که دارای برگ های ریز است

آلبرت اینشتین، فیزیکدان و ریاضی دان که تولد او به سال 1879 میلادی در شهر اولم کشور آلمان، اتفاق افتاد. او تحصیلات خود را در شهر مونیخ که خانواده ی یهودی وی ساکن آنجا بودند و همچنین در سوئیس به پایان رسانید. همانند بسیاری از مشاهیر، در دوران مدرسه تظاهر خاصی از نبوغ و بالاتر بودن سطح علمی در وی دیده نشد. او پس از تلاش فراوان در سال 1901 میلادی در اداره ی ثبت اختراعات شهر برن کشور آلمان مشغول به کار شد. پیشرفتی که در وی به وضوح قابل مشاهده بود و همچنین شهرت روزافزون وی، باعث شد که در سال 1913 میلادی در انیستیتوی فیزیک "کایزر ویلهم" در شهر برلن، شغلی به او داده شود و این نخستین بار بود که حقوق کافی به او پرداخت می شد و از آن پس، وی توانست اوقات خود را به تحقیق و همچنین پژوهش های علمی اختصاص دهد.
آلبرت اینشتین بدون نیاز به آزمایشگاه و فقط با ابزار کاغذ و همچنین مداد در همین مکان، تحقیقات علمی خود را انجام داد! پنج مقاله ای که در سال 1905 میلادی منتشر کرد، از شاخص ترین مقالات علمی است که تاکنون انتشار یافته است. در همین سال، تئوری خود را درباره ی نسبیت بیان کرد که سبب شهرت روزافزون او گشت! نظریات این نابغه و دانشمند بزرگ چنان دشوار و سخت است که بیشتر مردم چیزی از آن درک نمی کنند! آلبرت اینشتین، جاذبه ی عمومی نیوتن را مورد حمله قرار داد و در تئوری خود، زمان و فضای مطلق را نابود کرد و در سال 1921 میلادی، جایزه ی نوبل در رشته ی فیزیک به وی اعطا گردید. آلبرت اینشتین در سال 1930 میلادی به ایالات متحده آمریکا رفت تا در انستیتوی تکنولوژی کالیفرنیا سخنرانی را ایراد کند. به دنبال روی کار آمدن هیتلر به ویژه در سال 1933 میلادی که اموال او از طرف آلمان نازی مصادره شده بود، به ایالات متحده آمریکا سفر کرد و در سال 1940 میلادی به تیعیت دولت ایالات متحده آمریکا درآمد.
این فیزیکدان برجسته و بزرگ، بانی شروع تحقیقات بمت اتمی است! او در سال 1939 میلادی نامه ای به رئیس جمهور آمریکا نوشت و او را از پیشرفت های آلمان در شکافتن هسته ی اتم مطلع کرد و او را تشویق کرد تا تحقیقات و پژوهش های جدی را در زمینه ی هسته ی اتم مقرر فرماید.
آلبرت اینشتین سرانجام در 18 ماه آوریل سال 1955 میلادی در ایالات متحده آمریکا درگذشت.

در مسیر کشف، هوش، نقش زیادی ایفا نمیکند. جهشی در هشیاری ایجاد میشود که میتوانید آن را شم و شهود یا آرزو نام نهید؛ آن گاه راهکار، خود به خود به سوی شما میآید و نمیدانید چگونه یا چرا.

من به این مسأله باور راسخ [=محکم و استوار] دارم که تنها یک راه برای رهایی از شر سرمایه داری وجود دارد: برقراری اقصاد ِ سوسیالیستی به یاری آموزش و پرورشی درخور ِ تحقق اهداف سوسیالیستی. در چنین ساختاری ابزار تولید و فرآورده های آن به کل جامعه تعلق داشته و مصرف آن نیز طبق برنامه خواهد بود.

به سختی می توان در بین مغز های اندیشمند جهان، کسی را یافت که دارای یک نوع احساس مذهبی مخصوص به خود نباشد؛ این مذهب با مذهب یک شخص عادی تفاوت دارد.

دانش بدون دین لنگ است، دین بدون دانش کور.

ما در پیشگاه خداوند، همگی به گونهای برابر، خردمند و نادان هستیم.

من می خواهم بدانم (خدا) چگونه این جهان را آفریده است. علاقه ای به این یا آن پدیده ندارم. در (طیف) این یا آن عنصر لطفی نمی بینم. من می خواهم اندیشه های (او) را بدانم؛ مابقی، جزییات است.

اندیشه های بزرگ همیشه با مخالفت شدید و خشونت بارِ اندیشه های مردم عادی روبرو بوده اند.

تنها زندگی ای ارزشمند است که صرف دیگران شود.

غذایی که مردم را سالم نگه می دارد آن نیست که می خورند، بلکه آن غذایی است که خوب هضم می کنند.

کمتر کسی می تواند بدون دغدغه و در کمال متانت به بیان باورهایی بپردازد که با تعصبات محیط اجتماعی او یکسان نباشد. بسیاری از مردم شهامت داشتن چنین باورهایی را هم ندارند.

شتابنده ترین راه دریافت عشق، بخشیدن آن به دیگران است.

پی بردن به اسرار اتم برای من آسانتر از درک مکنونات [نهان داشته های] یک زن است.

به جای اینکه سعی کنید مرد موفقیت باشید، سعی کنید مرد ارزشها باشید.

تفاوت بین نابغه و کودن بودن در این است که نابغه بودن محدودیت های خودش را دارد.

انسانهای باهوش مسائل را حل می کنند، نوابغ آنها را اثبات می کنند.

من به این مسأله باور راسخ [محکم و استوار] دارم که تنها یک راه برای رهایی از شر سرمایه داری وجود دارد: برقراری اقصاد ِ سوسیالیستی به یاری آموزش و پرورشی درخور ِ تحقق اهداف سوسیالیستی. در چنین ساختاری ابزار تولید و فرآورده های آن به کل جامعه تعلق داشته و مصرف آن نیز طبق برنامه خواهد بود.

تنها دو راه برای زیستن در زندگی خود داری، اول اینکه هیچ معجزه ای را باور نکنی و دیگر اینکه همه چیز را معجزه بدانی.

هیچ کاری برای انسان سخت تر از فکر کردن نیست.

نحوه افکار و اندیشه های انسان به گونه ای است که امکان دارد تنها خواندن یک کتاب، پایه اندیشه ها و افکار او را بر مبنای جدید یا در مسیر خاص قرار دهد و چه بسا ممکن است کتابی، مسیر سرنوشت میلیونها انسان را در جاده مخصوصی بیندازد.

من میپذیرم که اندیشهها، روی بدن انسان، اثر میگذارند.

هیچ دشواری را نمی توان در همان سطحی که به وجود آمده از بین برد؛ باید یاد بگیریم که نگاهمان را به جهان تغییر دهیم.

حقیقت تنها یک توهم است، حتی اگر روی آن پافشاری شده باشد.

تصور [=انگاره]، مهمتر از دانش است.

آنچه به راستی فراتر از فهم ماست، خودش را به والاترین شکل خرد نمایان میسازد و درخشانترین زیبایی را دارد.

باید شرم کنند، کسانی که بدون کمترین تأمل و تفکر از پدیده های معجزه آسای دانش و فن بهره می گیرند و سفیهانه از درک مفهوم هوشمندانه ی آن عاجزند؛ همانند گاوی که از لذت نشخوار گیاهان برخوردار، اما از دانش گیاه شناسی بی خبر است.

تخیل بسیار مهم تر از دانش است؛ دانش محدود است، اما تخیل جهان را در بر می گیرد.

داشتن ابتکار و درک هر مطلبی [=جستاری]، مهمتر از داشتن دانش است.

هر چه بیشتر می آموزم بیشتر به نادانی خود پی می برم.

همزمان با گسترش دایره ی دانش ما، تاریکی ای که این دایره را در بر می گیرد نیز گسترده می شود.

زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه... واسه حفظ تعادلت همیشه باید در حرکت باشی....

مردم نه تنها با ژرف اندیشی، درک بهتری به دست می آورند بلکه می توانند اندیشه ی خود را نیز ارزیابی کرده و تغییر دهند.

کسانی که به تواناییهای خود باور دارند، به کارهای دشوار به دیده ی چالش هایی می نگرند که باید بر آنها پیروز شوند نه به شکل تهدیدهایی که باید از آنها دوری گزینند.

اعتماد به نفس ضرورتاً تضمین کننده ی موفقیت نیست، اما عدم اعتماد به نفس به یقین باعث شکست می شود.

ما آدمها بیشتر روی نظریه های شکست سرمایه گذاری می کنیم تا نظریه های پیروزی.

آدم اثربخش کسی است که آینده اش را می سازد نه اینکه آن را پیش بینی کند.

ارزش مرد به ارزشی است که برای وقت خود قائل می شود.

بزرگترین اشتباه زندگی هر کس این خواهد بود که از اشتباه بترسد.

دوست، کسی است که قدر مرا می داند و برای من ارزش قائل است.

انضباط فردی عبارت است از توانایی مجبور کردن خود به انجام کاری که باید در زمان معینی به پایان رسد، چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم.

زندگی سعادتمند تنها در عشق حقیقی خلاصه می شود.

هیچ کس به خرد غایی نرسد، مگر آن را در خود جست و جو کند.

هر کس بخواهد در باب دانش و حقیقت بر کرسی داوری بنشیند، خنده ی خدایان او را خراب خواهد کرد.

من نمی دانم انسان ها با چه سلاحی در جنگ جهانی سوم با یکدیگر می جنگند، اما در جنگ جهانی چهارم، سلاح آنها سنگ و چوب و چماق خواهد بود.

در سقوط افراد در چاه عشق، قانون جاذبه تقصیری ندارد.

دانش چیز شگفت انگیزی است، مشروط بر آنکه کسی مجبور نباشد از راه آن امرار معاش کند.

به یقین بر این باورم که پول نمی تواند کاروان بشری را به سوی پیشرفت هدایت کند، حتی اگر در دست فداکارترین فرد بشر برای این مقصود باشد.

وظیفه ی ما این است که خود را از زندانی که به گستره ی دلسوزی و در آغوش کشیدن تمام آفریده های طبیعت و زیبایی های آن است، برهانیم.

مهمترین مسئله این است که دست از پرسیدن برنداریم.

زیباترین چیز برای تجربه کردن، کارها و پیشامدهای اسرارآمیز و شگفت آور است.

سه قدرت بر جهان حکومت می کند: 1- ترس 2- آزمندی 3- نادانی.

اگر کسی احساس کند که هرگز در زندگی دچار اشتباه نشده، این بدان معناست که هرگز به دنبال چیزهای تازه در زندگی اش نبوده است.

پندار و گمان، به مراتب مهمتر از دانش است.

بهتر آن است که ذهن را برای اندیشیدن مورد استفاده قرار دهیم، نه برای انبار کردن اطلاعات.

پی بردن به اسرار اتم برای من آسانتر از درک مکنونات [=نهان داشته های] یک زن است.

از دیروز بیاموز، برای امروز زندگی کن و به فردا امید داشته باش.

اگر انسان ها در طول عمر خویش، میزان کارکرد مغزشان یک میلیونیوم معده شان بود، اکنون کره ی زمین تعریف دیگری داشت.

الهام، تنها چیز مهم زندگی است.

تنها از دو راه می توان زندگی کرد: نخست، گویی هیچ چیز معجزه نیست؛ دوم، گویی همه چیز معجزه است.

دو چیز را پایانی نیست: یکی جهان هستی و دیگری حماقت انسان. البته در مورد اولی مطمئن نیستم!

اگر بخواهید به بزرگی، آوازه و کامیابی برسید، باید در پیشه یا مهارتی شاگردی کنید.

ایستاده مردن بهتر از زانو زده زیستن است.

از سرنوشتاتان بی خبرم، اما این را می دانم که کسانی که درصدد یافتن راهی برای خدمتگزاری به مردم هستند، احساس خوشبختی می کنند.

خوشبین کسی است که همه جا چراغ سبز میبیند. بدبین کسی است که تنها چراغ قرمز میبیند. ولی خردمند راستین کسی است که رنگ نمیبیند.

برای شاد بودن، تنها به بدنی سالم و حافظه ای ضعیف نیاز دارید.

انسان تا زمانی که دایرهی دلسوزی و مهربانی را به همهی موجودات زنده گسترش ندهد، آرامش نخواهد یافت.

بزرگترین اشتباه این است که از اشتباه کردن بترسیم.

آنچه که باعث بروز ناراحتی و احساسات منفی در ما می شود، در حقیقت خود مشکل نیست، بلکه باورهای نادرست ما درباره ی زندگی است که ایجاد مشکل می کند.

دست به کار شدن، ویژگی همهی انسانهای کامروا است. هوش سرشار یعنی هنر تاب آوردن درد و رنج.

688